چشم های ترکمنی برای آدم برفی ها

به گزارش وبلاگ ساعت ورزشی، نادی شخصیت اصلی داستان فصل قحطی کنگر نوشته نسرین یوسفی، ناخواسته به سرنوشت تلخ و دردناکی دچار می گردد که هرگز از آن رهایی نمی یابند.

چشم های ترکمنی برای آدم برفی ها

وبلاگ ساعت ورزشی- علی الله سلیمی: طرد شدگی به واسطه بعضی علایم و نشانه های فرو رفتن طولانی مدت در درون خویش و فاصله گرفتن از آدم های پیرامون که روزی حشر و نشر و گپ و گفت عادی و معمولی با آن ها داشتیم اما به دلایل گوناگون رفتار غیرمتعارف، از نظر دیگران، برگزیده ایم، سرنوشت ناخواسته ای است که ممکن است هر یک از ما، یا آدم های اطراف مان به آن دچار شوند و برای رهایی از این شرایط سخت و غیرمعمول مدت های طولانی و حتی سال های متمادی دست وپا بزنیم و چه بسا ممکن است هرگز از این چاه تنهایی رهایی نیابیم. مانند شخصیت اصلی داستانفصل قحطی کنگر نوشته نسرین یوسفی، که در آن، نادی شخصیت زن و محوری داستان، ناخواسته به سرنوشت تلخ و دردناکی دچار می گردد که هرگز از آن رهایی نمی یابند. هرچند در همه سال های طردشدگی، به زندگی در کنار سایر اعصای خانواده، به ویژه نادر واختر؛ برادر و خواهری که در قید حیات هستند فکر نموده و همواره انتظار آمدن آن ها را دارد که بیایند تا او را از بند آسایشگاهی که در آن نگه داری می گردد آزاد سازند که بار دیگر طعم زندگی در کنار خانواده را بچشد. داستان از جایی آغاز می گردد که نادی در آسایشگاهی در کشور ژاپن با خیال ها و رویاهایش روزگار می گذراند. دلمشغولی های ناچیز و چه بسا بی فایده ای را دنبال می نماید که در شرایط موجود، او را به ادامه زندگی پویند می زند؛ با کلاغ های باغ آسایشگاه مدام درگیر است و با باغبان آسایشگاه رابطه تعریف نشده و سر و سرّی دارد که می کوشد از چشم مسئولان آسایشگاه دور نگه دارد. نادی به این دلمشغولی ها به عنوان اسرار زندگی جدیدش در آسایشگاه نگاه می نماید و خود را صاحب هویت تازه ای می پندارد. با این حال، دغدغه ها و دلمشغولی های دوران حضور در آسایشگاه را مقطعی می داند و آرزوی پیوستن به جمع خانواده ای را دارد که عملاً دیگر وجود خارجی ندارد. نادر در آن سوی جهان اقامت گزیده و اختر که ظاهراً در نزدیکی های نادی اقامت دارد، هیچ نشانه ای از حضور خود برجا نگذاشته و به نظر می رسد نادی، علاوه بر این که از زندگی خواهر و برادرش به شکل تعمدی کنار گذاشته شده، به نوعی به عمد از سوی خواهر و برادرش فراموش هم شده است. در یادآوری های ذهنی نادی از گذشته، مخاطب با خانواده به شدت آشفته ای روبرو می گردد که از جریانات سیاسی و اجتماعی لطمه دیده و ازدست دادن مادرِ خانواده در این جریانات، عملاً باعث از هم پاشیدن تاروپود خانواده شده است. پس از مرگ دردناک مادر، بچه ها خانواده؛ نادر، نادی و اختر راه مهاجرت و گریز از زادگاه و سرزمین خود را در پیش گرفته و در این گریز و گذار، تعادل روحی نادی به هم خورده و از برادر و خواهر خود جدا افتاده و انتها سر از آسایشگاهی در ژاپن در آورده و روزها و شب های دلگیر و تنهایی اش آغاز شده است. شکل روایی داستان به گونه ای که تقریبا همه داستان در قالب نامه ای بلند بالا از سوی نادی به برادرش، نادر نوشته و روایت می گردد. حتی آن بخش هایی که به گذشته مربوط است و نادر خودش هم در آن حضور داشته است. در مجموع، رمان فصل قحطی کنگر قصه زن تنها و طرد شده است که قربانی تب و تاب اجتماع و خانواده شده و در گریز ناخواسته به سرنوشت تلخ و محتومی دچار شده که فصل های پوسته و سرد زندگی اش را رقم زده و او برای رهایی از این موقعیت سختی که در آن گرفتار شده، هر چه بیشتر دست وپا می زند، بیشتر در عمق تنهایی فرو می رود و به نوعی در قعر نیستی دفن می گردد. سطرهای پایانی داستان به شکل تاثیرگذاری این موقعیت دردناک و بهت آور را روایت می نماید: من در برف حبس می شوم و فردا صبح با کلاغی که روی شانه ام زیر چمدان به خواب رفته در خواب می مانم و تو هر سال زمستان به یاد من برای آدم برفی هایی که درست می کنی چشم های ترکمنی می گذاری. تو درست می گویی نادر. بگذار اختر گریه اش را بکند و تو برای همواره خشمگین باشی که نمی توانی متقاعدمان کنی که من حالم خوب نیست. حق با توست. من خوب نمی شوم، حتی این جا، بعد از بیست سال، در آسایشگاه. و، برای آن که این همه فکر از سرم بیرون برود و من شبیه تو و اختر به جهان نگاه کنم، باید به قدر کافی برف بیاید و سرم را منجمد کند تا خیال مثل ساقه های خشکیده کنگر، که از شکاف های قبر مادر بیرون می زدند، از سرم بیرون برود. بلندگو آخرین اخطار را می دهد و بعد آهنگ مردی را پخش می نماید که تمام عمر برای رسیدن به ستاره اش جاده ها را طی می کرد.

چاپ اول(1401) کتاب فصل قحطی کنگر نوشته نسرین یوسفی در 112 صفحه، شمارگان 550 نسخه و قیمت 45000 تومان از سوی انتشارات هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس) در تهران چاپ و منتشر شده است.

منبع: همشهری آنلاین

به "چشم های ترکمنی برای آدم برفی ها" امتیاز دهید

2 کاربر به "چشم های ترکمنی برای آدم برفی ها" امتیاز داده اند | 5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چشم های ترکمنی برای آدم برفی ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید