جوایز ادبی؛ ایستگاه پایانی بررسی کیفی آثار ، حوزه نقد ادبی تقریبا تعطیل است
به گزارش وبلاگ ساعت ورزشی، فعال حوزه نشر با انتقاد از مسائل چرخه مصرف کتاب گفت: در برقراری ارتباط با مخاطبین طبیعتا زیر حلقه های این موضوع یعنی جشنواره های ادبی هم دچار مشکل هستند.
گروه فرهنگ و هنر وبلاگ ساعت ورزشی؛ محمدرضا اسماعیلی؛ نارضایتی؛ یعنی بیشتر و بهتر خواستن که سنگ اول ساختمان هنر است. برگزاری جشنواره های ادبی در موضوعات مختلف یکی از هزاران جهت برای رشد ادبیات است که از قضا ساده ترین روش هم به شمار می آید. حوزه ادبیات امروزه گرفتار آسیب های گوناگون از جمله جشنواره های متعدد است که عملا نقش خاصی در افزایش اقبال مخاطب به کتابخوانی یا افزایش سطح کیفی آثار ایفا نمی کنند. در همین خصوص با محمدصادق علیزاده فعال حوزه نشر به مصاحبه نشستیم.
وبلاگ ساعت ورزشی: چرا آثار برگزیده جشنواره های ادبی داخلی مانند جایزه جلال ملاک انتخاب مخاطب نیست؟
علیزاده: به دلیل اینکه چرخه طبیعی ایده تا مصرف فرهنگی آن در حوزه نشر برقرار نیست. در حوزه نشر چرخه هایی، چون تولید که پر واضح است مشکل داریم، در تبلیغ و ترویج از جانب ناشر و رسانه ها و حلقه های توزیع کننده نیز دچار ضعف های جدی هستیم. ساحت نقد نیز در کشور وجود خارجی ندارد و آخرین چرخه حلقه مصرف کننده است. مجموع مسائل باعث می شود که مخاطب به سمت آثار برگزیده جوایز ادبی نیاید و در شرایط بدتر اصلاً به سمت مصرف محصولات فرهنگی در قالب کتاب حرکت نکند. کل چرخه بیمار است و بحث فقط بر سر جوایز ادبی نیست. مخاطبانی هم که به جای مانده اند مرتبط به شبکه های جزیره ای هستند که هرکدام از ناشران و فعالین حوزه کتاب و رسانه برای معرفی آثار متناسب با جریان فکری و فرهنگی خودشان تشکیل دادند. در برقراری ارتباط با مخاطبین طبیعتاً زیر حلقه های این موضوع که جشنواره های ادبی هستند هم با مسائلی درگیرند.
وبلاگ ساعت ورزشی: ضعف حوزه نقد را در کیفیت جشنوار ها موثر می دانید؟
علیزاده: این مسئله فقط مربوط به جشنواره ها نیست بلکه صنعت نشر نیز از این موضوع رنج می برد. نسبت به مقوله نقد دو دیدگاه وجود دارد؛ در نگاه اول حوزه نقد را یک لایه ای از منتقدان تعریف می کنیم که صرفاً محصولات فرهنگی را نقد می کنند و در نگاه دیگر ممیزی کیفی را بخشی از نقد می دانیم. ممیزی کیفی نه به آن مفهمومی که وزارت فرهنگ و ارشاد مطابق ارزش ها انجام می دهد، بلکه نقد کیفیت اثر؛ بخشی از این ممیزی و بررسی ها در دنیا چه در حوزه نشر و چه در سینما از طریق منتقدین صورت می گیرد.
بخش زیادی از آثار فرهنگی در دنیا پیش از آنکه جوایز ادبی برای آن ها مهم باشد نگاه منتقدان برایشان مهم است. وقتی چنین رویکردی تقویت شود به طور اتوماتیک هنرمند در تولید اثر به سمت آثاری خواهد رفت که از حداقل هایی برخوردار باشد. اما چون در حال حاضر در کشور در فضای ادبی حوزه نقد تقریباً تعطیل است، هر ناشر و نویسنده ای بدون هیچگونه ارزیابی و صرفاً برای مقاصد اقتصادی آثاری را روانه بازار می کنند.
الان کتاب های پرمخاطب مانند ملت عشق الیف شافاک و شدن میشل اوباما را ببینید؛ این طیف از آثار از طریق ناشران زیادی ترجمه می شود و حتی بعضاً ترجمه ها یکسان است و تغییرات اندکی در ترجمه ها وجود دارد تا بتوانند مجوز بگیرند. اگر در یک فضای فرهنگی لایه ای از منتقدین حضور داشته باشند می توانند تا حد زیادی با ساحت نقد شرایط را کنترل کنند. ضمن آنکه بلاتکلیفی فضای ترجمه نیز بر بر این مسئله دامن زده.
جوایز و جشنواره ها در فضای ادبی ایستگاه آخر هستند و صرفاً کتاب هایی را که روانه بازار شده اند، بررسی می کنند؛ جشنواره ها و جوایز ادبی خیلی تاثیر، گستردگی و عمقی را که ساحت نقد می تواند بر سطح کیفی آثار فرهنگی و ادبی داشته باشد، ندارند.
ساحت نقد ما اگر تاثیر گذار باشد در ایستگاه های جلوتری از جوایز ادبی می تواند تاثیر خودش را بگذارد و در حال حاضر هم نمی توان به جوایز ادبی خرده گرفت چرا که به ناچار باید از میان آثاری که بدون ارزیابی وارد بازار شده اند اثر برگزیده را انتخاب کنند.
وبلاگ ساعت ورزشی: یک جشنواره اید ه آل اگر بخواهد هم در سطح ملی و هم بین المللی رویداد مهمی تلقی شود، باید چه شاخصه هایی داشته باشد؟
علیزاده: یک جشنواره ادبی پیش از آنکه در کلیات گرفتار باشد باید سمت و سو های معینی داشته باشد. اولاً باید فضای فعالیت خودش را مشخص کند، دوره جشنواره هایی که به صورت کلی برگزار می شدند تا فقط به اثری جایزه بدهند گذشته است. در فضای ادبی دنیا جوایز ادبی حوزه های خود را در موضوعات و بخش های مختلف مثل رمان، روایت ها، آثار ترجمه و ... مشخص کرده اند. در کشور ما نیز جشنواره جلال تکلیفش در این حوزه معین است و ماموریت خود را مشخص کرده. بر همین اساس یک جایزه ادبی باید جهت گیری های فرمی را مشخص کند و هم هویت معینی داشته باشد که می خواهد به چه فضای فکری و فرهنگی ضریب بدهد و چه آثاری را مورد توجه قرار دهد.
جایزه و جشنواره ادبی که هویت نداشته باشد تکلیف اش معین نیست، اگر بخواهیم یک جایزه ادبی محکم داشته باشیم که موضعش با حوزه های فکری و گفتمانی معین باشد، اول باید هویت جشنواره مشخص شود؛ بنابراین جشنواره های ادبی باید هویت خودشان را مشخص کنند و در داشتن هویت است که معنادار می شوند.
تمایز میان جوایز ادبی دولتی و غیردولتی است که رقابت را معنادار می کند. مواضع جوایز ادبی معین است که هرکدام چه آثاری را به لحاظ هویت سیاسی و فرهنگی مورد توجه قرار می دهند. جشنواره باید هویت نظری خود را در سازوکار های اجرایی خودش اِعمال کند. به عنوان مثال یکی از انتقاد هایی که به جایزه جلال در سال های اخیر همواره وارد می شود این است که هویت فکری و معرفتی آن که در سند شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 84 به طور معین مشخص و اشاره شده، در فرایند اجرایی جایزه جلال دیده نمی شود.
وبلاگ ساعت ورزشی: چه اصول و قواعدی در داوری جشنواره هایی، چون جلال وجود دارد؟
علیزاده: حداقل در میان جوایز ادبی یکی از جشنواره هایی که جهت گیری های فکری و ادبی اش به صورت مکتوب و در قالب آئین نامه مطرح شده، جایزه جلال است. جوایز ادبی دیگری هستند که قواعدشان شفاف نیست. هرکدام از جوایز ادبی به یک جریان فکری و فرهنگی مرتبطند و اصول و قواعدشان معین است که چه آثاری را مورد توجه قرار می دهند، منتهی در بیشتر این جوایز ادبی، قواعد به صورت مکتوب و شفاف وجود ندارد. با توجه به اینکه داوران و اتصالی که هرکدام از جوایز ادبی به افراد فعال در حوزه نشر و ادبیات دارند تا حد زیادی سمت و سو های یک جایزه را معین می کند. در جایزه جلال آن سندی که شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 84 تصویب کرده، جهت اصلی این جایزه را معین کرده. اتفاقاً نقدی هم که وارد می شود به این دلیل است که مجری این برنامه یکی از وزارت خانه های دولت است که با رفت و آمد دولت ها نحوه اجرای سیاست ها تغییر می کند.
منبع: خبرگزاری دانشجو